آیا مختار آدم خوبی بود | چرا مختار عاقبت بخیر نشد | مختار چند سال حکومت کرد در ادامه مطلب.
مختار محب و ارادتمند اهلبیت (ع) بود
آیا مختار آدم خوبی بود یا شیعه بوده یا نه، باید گفت كه در آن زمان شیعهای كه ما امروز آن را مطرح میكنیم، خیلی ملموس نبود. در حقیقت بعد از امام صادق(ع) و ائمه متأخر، تفكر شیعه بسط یافته است. ما حتی شیعه ۶ امامی و ۷ امامی داریم و تا زمان امام رضا(ع)، شیعه انشقاقاتی پیدا میكند. به همین دلیل شیعه در آن زمان، افرادی بودند كه طرفدار اهل بیت(ع) و حكومت آنان بودند و این خیلی روشن نیست كه بگوییم كه آنها شیعه دوازده امامی بودند. نه درباره مختار و نه درباره خیلیهای دیگر.
حتی در مورد آنها كه در كربلا حضور داشتند، نمیتوانیم بگوییم ـ مانند آنچه كه ما از شیعه میفهمیم ـ شیعه بودند یا نه.
مختار در آن زمان بیشتر به مثابه اینكه محب اهل بیت(ع) و طرفدار آنان بود، شیعه محسوب میشود. او از محبین اهل بیت(ع) و از طرفداران خط اهل بیت(ع) بود و در آن شكی نیست و به خاطر این طرفداری به زندان رفت؛ اما امام سجاد(ع) از اینكه قتله امام حسین(ع) به دست مختار كشته شدند، دلش شاد و خوشحال شد و این به طور قطع است.
تقریباً تنها جایی كه اهل بیت(ع) بعد از واقعه عاشورا یك حالت جشن كوچك، همراه با پخش میوه برگزار كردند، زمانی بود كه مختار، سر عبیداللهبن زیاد ـ شاید هم همراه با سر عمر سعد ـ را برای امام سجاد(ع)، فرستاد، امام(ع) خیلی خوشحال شد و نقل است كه مختار را دعا كرد و فرمود؛ «جزى الله المختار خیرا» و در مدینه بین شیعیان و یا مردم اطراف خود میوه پخش كردند و جشنمانندی را برگزار كردند و گفتند كه من از خدا میخواستم تا چنین روزی اتفاق بیفتد.
* بهدلیل خفقان حاكم، امكان تأیید رسمی قیام مختار از سوی امام سجاد(ع) وجود نداشت
بنابراین اینكه مختار، اصل كارش در جهت سركوب قتله امام حسین(ع) مورد تأیید بوده، در آن شكی نیست؛ اما اینكه بگوییم كه امام سجاد(ع) تا چه حد این قیام را تأیید كرد، باید گفت كه اگر ما حتی در ظاهر تأییدیهای هم نداشتیم، نمیتوانستیم بگوییم كه ائمه یا امام سجاد(ع) مخالف كار مختار بودند؛ مگر اینكه ادله مخالف پیدا شود. ولی صرف عدم تأیید دلیل مخالفت نیست؛ زیرا به خاطر اینكه ائمه(ع) در محدودیت بسیار زیاد بودند.
آن زمان در جامعه اسلامی چند جناح پدیدار شده بود. یكی؛ «عبداللهبن زبیر» كه حجاز در دست او بود. دیگری؛ شام بود كه باقیمانده بنیامیه آنجا بودند و بعد از مختار ظهور كرد. در حقیقت مختار، كوفه را از دست فرماندار ابنزبیر درآورد. بنابراین اصطكاك شدیدی بین مختار و ابنزبیر وجود داشت و امام سجاد(ع) در مدینه، تحت حاكمیت شدید ابنزبیر حضور داشت.
تأیید علنی و رسمی امام سجاد(ع) از مختار به معنی مقابله با ابنزبیر است كه چند خصوصیت بارز داشت. یكی اینكه به شدت مخالف اهل بیت(ع) بود. وقتی كه او حاكم بود و نماز جمعه را میخواند، به هیچ عنوان اسم پیامبر(ص) را نمیآورد. وقتی علت را جویا شدند، گفت كه اهل بیت(ع) پیامبر(ص) خوشحال میشوند و یا اینكه از آن استفاده میكنند و من اسم پیامبر(ص) را به زبان نمیآورم و حتی طبق حدیثی كه از امام علی(ع) بیان شده، عبداللهبنزبیر باعث شد تا زبیر با آن همه سابقه در اسلام منحرف شود. ویژگی دیگر ابنزبیر خشونت بود. ماجرایی معروف است كه محمدبن حنفیه و ابنعباس و گروهی از بنیهاشم را كنار زمزم جمع كرد و گفت كه یا باید با من بیعت كنید یا شما را با آتش میسوزانم! هیزم هم برای این كار جمعآوری كرده بود كه مختار نیرو فرستاد و آنها را آزاد كرد.
* نمیتوان در مورد موجه بودن یا نبودن قیام مختار اظهارنظر قطعی كرد
بنابراین از یك سو امام سجاد(ع) به شدت تحت فشار و در مدینه محدود بود و اگر هم میخواست، برای ایشان امكان تأیید رسمی ـ با توجه به اینكه اهل بیت(ع) در كربلا ضربه سهمگینی متحمل شده بودند ـ مشكل بود و گرفتار امور خطرناك شدن، چندان صلاح نبود. علاوه بر اینكه قیام مختار در «كوفه» یعنی در نقطهای صورت گرفت كه مردم آن مطمئن نبودند. همانطور كه سرانجام در قضیه كربلا كوتاه آمدند و امام را تنها گذاشتند.
مختار قیامش در كوفه بود. نسبت به شام و حجاز مناطق كمتری در اختیار داشت و قیام وی نیز تا آخر تثبیت نشد و سرانجام كشته شد. پس قیام خیلی تثبیت شدهای نبود كه امام سجاد(ع) ـ ولو اینكه بخواهد ـ برای آن هزینه كند و این هزینه به صلاح هم باشد، پس حتی اگر ما تأییدی نداشتیم، در حقیقت نمیتوانیم بگوییم مورد تأیید نیست؛ اما اینكه بگوییم درصد این تأیید چقدر است، خیلی نمیتوان در تاریخ اظهارنظر قطعی كرد.